کتاب آمرزش زمینی رمانیست نوشته یعقوب یادعلی در 159 صفحه توسط نشر نیلوفر روانه بازار شده است.

«آمرزشِ زمینی» رمانی‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ست کوتاه با فرمِ روایتی جذاب و متنوع که الحانی گونه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌گون را به قصه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌هایی متفاوت ترکیب می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌کند. قصه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ی نویسنده‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ای‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ست که به زندان افتاده و در جست‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌وجوی درکِ جهانِ اطراف است و دوست دارد قصه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ی آدم‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها را بفهمد. نویسنده‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ای که دلیلِ موجهی برای گیرافتادنِ خودش در میان نیست و این بیش‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌از هرچیزی یادآور اتفاقی‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ست که برای خودِ یادعلی افتاد و فشاری که بر ذهنِ او به جای گذاشت. با این همه «آمرزشِ زمینی» در بندِ خاطره نمی‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ماند و خیلی زود خلاقیتِ داستان‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌نویسیِ نویسنده‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌اش را به رخ می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌کشد و پا به جهانی دیگر می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌گذارد و خواننده را غافل‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌گیر می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌کند با کشمکش‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌های ایجادشده و جذابیتِ پیگیریِ روایت‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌اش. «آمرزشِ زمینی» ادامه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ی منطقیِ مسیرِ نوشتنِ یعقوبِ یادعلی است و داستانی امیدوارکننده است از نویسنده‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ای قصه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌گو که زنده‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌گیِ روزمره برای‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌اش ملاتی‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ست برای ساختنِ روایت.

«آمرزشِ زمینی» رمانی جذاب است و خواندن‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌اش پیشنهادی جدی است. رمانی که با شیوه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌های گوناگون روایت‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌اش را پیش می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌برد و ساختارِ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ دوارش را کامل می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌کند و به اولِ روایت بازمی‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌گردد. ماجرای سهیل و غزل، پس از نامه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌های شخصی به نامه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌های رسمی و گزارش‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌رسد و بعد با پیگیریِ راوی در جهانِ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ واقعی دنبال می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌شود و به مسئله‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ی اصلیِ نویسنده در جهانِ پس از زندان می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌رسیم که حالا از عضوِ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ناظرِ قصه به رکنِ اصلی بدل می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌شود. رمانِ تازه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ی یعقوبِ یادعلی حکایتِ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ بی‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌پناهیِ آدم‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌هایی‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ست که کسی به فکرِ آمرزش‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌شان نیست.
مانِ تازه قصه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ی آدم‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌هایی است که نیاز به آمرزش دارند، اما پناهی نیست و صدایی شنیده‌ نشده هستند. قصه چندان جذاب شروع نمی‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌شود و کمی طول می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌کشد تا مخاطب واردِ جهانِ داستانی و روایتِ اصلی شود. روایتِ اصلی چیست؟ مسئله این است که «آمرزشِ زمینی» نشان می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌دهد چه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌گونه روایت‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌های فرعی می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌توانند بدل به تکه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ی طولانی و پررنگِ رمان شوند. یعقوب یادعلی در رمانِ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ تازه خطِ روایت‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌های فرعی را پررنگ کرده، اما ماجرای راوی را از یادنبرده و آن را دلیلِ اصلی چیستیِ روایت قرار داده و در زنده‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌گیِ شخصیِ راوی هم کدهایی مهم گذاشته است.

پس از شروع و کنارآمدن با فضای زندان و تصویری کلی از آدم‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌های پیرامونِ داستان، فصلی درخشان و جذاب شروع می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌شود از نامه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌نگاری زن و شوهری که هر دو در زندان هستند و دور از هم برای مشکلی مشترک به زندان افتاده‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌اند. نامه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها و روایت‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌های شخصی رفته‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌رفته زنده‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌گیِ سهیل و غزل را برای مخاطب تکمیل می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌کند و از دو زاویه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ی متفاوت به قضیه نگاه می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌شود و نویسنده مخاطب را غافل‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌گیر می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌کند. اما مسئله‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ی اصلیِ این تکه نه در غافل‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌گیری، که در لحنِ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ کم‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌نظیر و متفاوتی‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ست که نامه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها و نوشته‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها به خود دارند. اتفاقِ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ مهمِ «آمرزشِ زمینی» را می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌توان در به‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌کارگیریِ نویسنده از لحن‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌های مختلف و نزدیک‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌شدن به جهانِ آدم‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌های داستانی‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌اش دانست. تکه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌هایی جذاب که هم پرده از رازِ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ماجراها برمی‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌دارد و هم آن‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌قدر حقیقی نوشته شده که دریچه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ی درکِ جهانِ داستانی می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌شود.

کتاب
سال نشر 1398
قطع رقعی
تعداد صفحات 159 صفحه
نوع جلد شومیز
نویسنده/ نویسندگان یعقوب یادعلی
ناشر نیلوفر
شابک ۹۷۸۹۶۴۴۴۸۷۶۷۵
موضوع داستان های فارسی

نوشتن نظر

توجه: HTML ترجمه نمي شود!

رتبه: بد خوب

کد را در کادر زير وارد کنيد:

پر فروش ترین ها
بیشترین بازدید
آخرین محصولات
ویژه ها