او پیرمردی بود که با تنها قایق پاروئیش در آب های خلیج ماهی صید می کرد. هشتاد و چهار روز می گذشت و حتی یک ماهی هم صید نکرده بود. چهل روز اول با پسرکی بود اما بعد از آن، پدر و مادر پسرک گفته بودند که چون پیرمرد در نهایت بد شانسی گرفتار شده بنابراین دیگر موردی ندارد که او در قایق پیرمرد بماند. از این رو پسرک هم به حرف پدر و مادرش گوش کرد و عازم قایق دیگری شد و در هفته اول سه ماهی درشت صید کرد.

کتاب
سال نشر 1396
نویسنده/ نویسندگان ارنست همینگوی
مترجم حسن کامشاد
ناشر خوارزمی
موضوع داستان های امریکایی

نوشتن نظر

توجه: HTML ترجمه نمي شود!

رتبه: بد خوب

کد را در کادر زير وارد کنيد:

پر فروش ترین ها
بیشترین بازدید
آخرین محصولات
ویژه ها