کتاب نامه به کودکی که هرگز زاده نشد اثر اوریانا فالاچی

ناشر: آموت

نویسنده کتاب : اوریانا فالاچی

کد محصول: رمان

موجودی: تموم کردیم اما میاریمش

قیمت: 35,000تومان

کتاب نامه به کودکی که هرگز زاده نشد اثر اوریانا فالاچی با ترجمه عباس زارعی توسط نشر آموت به چاپ رسیده است.

داستان این کتاب بدین شرح است که زنی ناخواسته باردار می شود و با وجود عدم همراهی پدر بچه، تصمیم می گیرد به تنهایی فرزندش را حفظ کرده و به دنیا بیاورد؛ اما در این مسیر با تردیدها و مشکلات فراوانی دست به گریبان می شود: از طعنه های اطرفیان و فشارهای روانی و اجتماعی گرفته تا مشکلاتی که برای سلامتی و وضعیت شغلی او به وجود می آید تا... این رمان در قالب نامه ای از یک زن جوان به جنینی که در رحم دارد، نگاشته شده و کشمکشهای درونی یک زن را برای انتخاب بین حرفه ای که به آن علاقه دارد و یک بارداری ناخواسته به تصویر می کشد. همچنین از فلسفه وجود، تبعیضهای جنسیتی، دغدغه های زنان و بی عدالتی های جامعه سخن می گوید و مفاهیمی چون عشق و آزادی را به چالش می کشد.


نویسنده این رمان، اوریانا فالاچی، در سال 1929 در شهر فلورانس ایتالیا به دنیا آمد. او در دوران جنگ جهانی دوم به عنوان یک چریک ضد فاشیسم فعالیت میکرد. مصاحبه های مفصل او با سران سیاسی جهان، او را به چهره ای برجسته در حرفه اش بدل کرده بود. فالاچی در طول فعالیتهای سیاسی و ادبی خود موفق به دریافت جوایز بسیاری از جمله جایزه «آنی تیلور» مرکز مطالعات فرهنگ عامه نیویورک و نامزدی جایزه نوبل ادبیات شد.

فروش این کتاب به بیش از چهار میلیون نسخه در جهان بالغ شده است. از دیگر آثار اوریانا فالاچی میتوان به «زندگی، جنگ و دیگر هیچ»، «جنس ضعیف»، «اگر خورشید بمیرد»، «یک مرد» و... اشاره کرد. فالاچی در پانزدهم سپتامبر سال 2006، در اثر ابتلا به سرطان چشم از جهان فروبست.

در بخشي از داستان می خوانیم:

ديشب متوجه شدم كه وجود دارى: قطره‌اى از زندگى كه از نيستى گريخته است. دراز كشيده بودم، چشمانم در تاريكى باز بود و ناگهان مطمئن شدم كه تو آنجايى. تو وجود دارى. گويى تيرى بر جسمم نشسته بود. قلبم از حركت باز ايستاد و وقتى دوباره به تپش در آمد، حس كردم در چاه عميقى از ترديد و وحشت فرو افتاده‌ام. اكنون مغلوب ترسى شده‌ام كه در افكار و جسم و جانم رسوخ كرده است. در آن گم شده‌ام. اين ترس، ترس از ديگران نيست. ديگران برايم مهم نيستند. ترس از خدا نيست؛ ترس از درد نيست؛ زيرا هراسى از درد ندارم. ترس از توست، از سرنوشتى كه تو را به من پيوند داد. هرگز مشتاق خوشامدگويى به تو نبودم؛ هرچند مى‌دانستم ممكن است روزى به وجود آيى. مدت‌هاست منتظر آمدنت هستم.

کتاب
سال نشر 1397
نویسنده/ نویسندگان اوریانا فالاچی
مترجم عباس زارعی
ناشر نشر آموت
موضوع داستان خارجی

نوشتن نظر

توجه: HTML ترجمه نمي شود!

رتبه: بد خوب

کد را در کادر زير وارد کنيد:

پر فروش ترین ها
بیشترین بازدید
آخرین محصولات
ویژه ها