کتاب تا بی نهایت اثر مرضیه قنبری در 716 صفحه توسط نشر سخن چاپ شده است

تقریبافریادکشیدم:امیر ا...زهرماروامیر.خب یه کلمه زبون بیاببینم چی کارکردم که ازصبح شدی عین بخت النصر. -توهیچ کاری نکردی.اصلاواسه اینکه هیچ کاری نکردی ازدستت ناراحتم.حالاخیالت راحت شد؟ -دنشد.این طوری من بدترگیج شدم.بایدیه طوری کامل وواضح شرح بدی تامنم حالیم بشه چه کوتاهی ازم سرزده. دستم رابه طرف دردرازکردم: -بیابروبیرون.دارم حاضرمی شم.دیرشده.به ترنم قول دادم زودبرم . بلندشدوبابی تفاوتی حرص درآری گفت: -خیلی خب بابا.حالاهی قول وقرارت وبه رخ من نکش. دوسه قدم جلورفت که بازهم ایستادبه طرفم برگشت وگفت: -می گم روشنا،کاش به هستی هم می گفتم بیاد.دعوتش که نکردن،امانامزدیه دیگه.به قول عزیزمال جووناس.هستی هم که پیرنیست.فوق فوقش یه سال،دوسال ازتوبزرگترباشه. درحالیکه دمپایی ام ودرمی آوردم وبه طرفش نشانه می گرفتم جیغ زدم:بروبیرون. سریع بیرون رفت ودمپایی به دربسته خورد.نفش زنان روی زمین ولوشدم وسرم راروی زانوهام گذاشتم.حال وهوای گریه داشتم.امیرنمی دانست به خاطراوچه بلایی ممکن است سرترنم بیاید!یک تصمیم عجولانه برای آینده ای که انگارشوقی هم برای ادامه اش نداشت.

کتاب
قطع رقعی
تعداد صفحات 716 صفحه
نوع جلد شومیز
نویسنده/ نویسندگان مرضیه قنبری
ناشر سخن

نوشتن نظر

توجه: HTML ترجمه نمي شود!

رتبه: بد خوب

کد را در کادر زير وارد کنيد:

پر فروش ترین ها
بیشترین بازدید
آخرین محصولات
ویژه ها