کتاب باب اسرار اثر احمد امید با ترجمه ارسلان فصيحي رمان ترکیست که در 446 صفحه توسط نشر ققنوس چاپ شده است.

نویسنده این کتاب از جمله نویسندگان معروف ترکیه است که آثارش به زبان‌های مختلف ترجمه شده است.
نسخه اصلی این کتاب در سال ۲۰۰۸ چاپ شده و نشر ققنوس در سال ۲۰۱۸ امتیاز نشر آن را از ناشرش، انتشارات کالِم در ترکیه خریداری کرد. از این کتاب، یک میلیون نسخه در ترکیه به فروش رفته است.
کتاب پیش رو درباره دیدار و ارتباط عارفانه مولانا و شمس تبریزی است؛ همچنین روایتی که در آن شمس تبریزی به دست حسودان و تنگ‌نظران کشته می‌شود؛ جنایتی که ۷۰۰ سال از آن می‌گذرد. دختر جوانی از شهر لندن به سمت شهر قونیه می‌رود و در طول مسیر شبحی را به‌طور مداوم می‌بیند که این مشاهده شک و تردیدی بین واقعیت و خیال به وجود می‌آورد. شبح مورد نظر، شمس تبریزی است. در ادامه داستان، ذات شمس تبریزی در کالبد دختر جوان حلول می‌کند و...
داستان «باب اسرار» در دو بستر زمانی حال و گذشته جریان دارد و شمس تبریزی به این وسیله در دو زمان مختلف حضور پیدا می‌کند. رمان «باب اسرار» ۴۶ فصل دارد.

باب اسرار کتاب رازهاست: راز شعلهای که اولینبار آتش رابطه شمس و مولانا را برافروخت... رازجنایتی که هفتصد سال از آن می گذرد اما هنوز رد سرخ آن شاهرگ پیکر تصوف است: قتل شمستبریزی... راز پیوند کیمیا و کارن... راز آن شهر، راز قونیه... و رازهایی که هر یک دری است برایگشایش دری دیگر.

باب اسرار رمانی است معمایی و عرفانی که همین پیوند دیرینه و در عین حال نو معما و عرفان آن را چنان جذاب کرده که از همان نخستین صفحات مخاطب را با خود همراه می کند.
زبان و زمان ازمهم ترین نقاط قوت و جذابیت کتاب اند: از یک سو مولانا و شمس تبریزی در ترجمه فارسی اینکتاب فرصت یافته اند که اندیشه هایشان را به زبان خودشان بیان کنند، همان زبان غنی و قوی قرن هفتم که برای ما فارسی زبانان با عرفان و حکمت و زیبایی گره خورده است. از سوی دیگر، حضورشمس تبریزی در قرن حاضر و دنیای مدرن، که با زبان زمانه خودش حرف میزند و به سیاق زمانهخودش لباس پوشیده و رفتار می کند، موقعیت هایی خوش و خیال انگیز خلق کرده است که برجذابیت داستان، که در لایه ای دیگر ماجرایی کاملاً پلیسی و امروزی را روایت می کند، افزوده است.

احمد امید از تواناترین نویسندگان ترکیه است که آثارش به بیست زبان ترجمه شده است.باب اسرار از محبوبترین آثار این نویسنده است و تنها در ترکیه یک میلیون نسخه از آن به فروش رسیده است


در قسمتی از این کتاب می‌خوانیم:
و آن‌طور شد که او می‌گفت؛ دوباره که به تصویرم در سینی مسیِ قلع‌اندود نگاه کردم جا نخوردم از دیدنِ مردِ ریش‌سیاه و پشمینه‌پوش که چشم‌هایش مادرزاد سرمه‌کشیده است. چون منْ او بودم. چون من دیگر کارن کیمیا گرین‌وود نبودم، من محمد بن علی بن ملک‌داد تبریزی، ملقب به شمس تبریزی، ملقب به کامل تبریزی، ملقب به شمسِ پرنده بودم. من درویشی آواره بودم که زندگی‌اش را وقف یافتن آن راز بزرگ کرده و همین که می‌یابدش دوباره گمش می‌کند و گمش که می‌کند باز با عشقی فزون‌تر در پی‌اش می‌گردد. من درویشی آواره بودم که برای یافتنِ راز الهی روزها و شب‌ها در پیِ سرنخی راه‌پیموده، در گرمای بیابان و سوز کوهستان سوخته و به دشت قونیه رسیده؛ برای دیدن آن‌که مژده‌اش را به من داده‌اند، برای یافتن آن‌که وعده‌اش را به من داده‌اند، برای فرو نشاندن آتشِ حسرت چندین ساله.

کتاب
سال نشر 1397
قطع رقعی
تعداد صفحات 446 صفحه
نوع جلد شومیز
نویسنده/ نویسندگان احمد امید
مترجم ارسلان فصيحي
ناشر نشر ققنوس
شابک ٤٦١٢ -٢٧٨-٦٠٠- ٩٧٨
موضوع رمان ترکیه ای

نوشتن نظر

توجه: HTML ترجمه نمي شود!

رتبه: بد خوب

کد را در کادر زير وارد کنيد:

پر فروش ترین ها
بیشترین بازدید
آخرین محصولات
ویژه ها