کتاب در این تیمارخانه اثر جواد مجابی رمانی فاریست که توسط نشر ققنوس روانه بازار شده است. در رمان در این تیمارخانه تکه‌هایی از متون کهن تاریخی و ادبی در میان روایت اصلی رمان آمده‌اند.
جواد مجابی در این رمان یک نگاه تاریخی را به خواننده عرضه می‌کند. در واقع نوعی روشنای تاریخی به متن می‌تاباند و به خواننده می‌گوید همان‌طور که به واقعه‌ای در روزگار خودت نگاه می‌کنی آن را در روشنای تاریخی‌ای ببین که به آن تابانده شده تا بدانی که این‌ها در تاریخ تکرار شده و فقط در دوره تو و برای تو و نسل تو اتفاق نیفتاده است.

جواد مجابی متولد ماه مهر 1318 در شهر قزوین شاعر، نویسنده، منتقد ادبی و هنرهای تجسمی، نقاش، طنزپرداز و روزنامه‌نگار ایرانی است. از او آثار متعددی در حوزه‌های مختلف تاکنون به چاپ رسیده‌است.
تازه ترین اثر این نویسنده رمان «در این تیمارخانه» است که به گفته او «مساله جسمانیت را شاید برای نخستین بار و خیلی مفصل از جنبه‌های مختلف مطرح می‌کند. واقعیت این است که جسمانیت در ادب و فرهنگ ایران خیلی کم مطرح شده و هزاران سال است که درباره روح صحبت می‌کنیم. بدن اصل فرهنگ و تمدن است و در این رمان به اهمیت این مفهوم پرداخته‌ شده است».

 

در قسمتی از این رمان می‌خوانیم:
تن زندانیان کشته‌شده و له‌شده، تکه‌به‌تکه، سنگفرشی را می‌ساخت که زیر چکمه‌های پدرم تا گذشته‌ای دور امتداد داشت. تراوش خون و زهرابه از اجساد بی‌گناهان تنفس فضا را گندان و پرخفقان کرده بود. چه خیال‌ها از تو در سر داشتم پدر! قهرمان کشته‌شده در راه میهن با آن سلاخ دیوانه‌شده از آزار و تجاوز چقدر فاصله داشت. خیال سبکسار پیوند داشتن با مردی مهربان سال‌های مرا از سرخوشی مست می‌کرد و حالا پذیرش واقعیتِ تازه مرا در تمامی آن سال‌ها ابلهی زودباور، که با اولین عبارات گول می‌خورد، به خودم نشان می‌داد... .

در پشت جلد «در این تیمارخانه» نیز آمده است: «زندان اصلی من کابوسی است که تا پلک بر هم می‌نهادم پدرم به صورت زندانبانی هول‌انگیز و نفرت بار به سویم هجوم می‌آورد. همیشه به وضعی تکراری ظاهر می‌شد.
هیکلی جذام خورده و سوراخ سوراخ که چهره اش در سایه و شلاق سیمی اش در روشنا قرار داشت.
از درون حفره‌های بدنش بخار آهک و گرد فلفل تنوره می‌کشید و صدایش ضرطه ای کشیده را می مانست که کلماتش از جایی دریده ادا گردد.
خیال‌های ناخوشایند پیشینم از آن موجود غایب که شفقتی آمیخته به شگفتی داشت، دود شده بود و از میان دود آن اهرمن پیدا شده بود که در خواب و بیداری مرا از این که تخم و ترکه او هستم تا حد یک توله کفتار ساقط کرده بود».

کتاب
سال نشر 1397
قطع رقعی
تعداد صفحات 304 صفحه
نوع جلد شومیز
نویسنده/ نویسندگان جواد مجابی
ناشر نشر ققنوس
شابک ٢-٤٠٣-٨٧٢-٠٠٦-٨٧٩
موضوع داستان‌های فارسی

نوشتن نظر

توجه: HTML ترجمه نمي شود!

رتبه: بد خوب

کد را در کادر زير وارد کنيد:

پر فروش ترین ها
بیشترین بازدید
آخرین محصولات
ویژه ها