کتاب نخل و نارنج نوشته وحید یامین پور با موضوع زندگینامه شیخ مرتضی انصاری توسط نشر کتاب جمکران چاپ شده است.

وحید یامین‌پور در اثر پیش رو به سراغ روایت داستانی زندگی و زمانه شیخ اعظم،‌ شیخ مرتضی انصاری رفته است.

اثرگذاری شیخ مرتضی انصاری بر جریان فقه شیعه مشهور است و تلاش مثال‌زدنی و ستودنی او در تربیت شاگردانی که ساختار علمی دین را قوت بخشیدند و شاگردان آن‌ها بعدها دنیا را تکان دادند بر همه مشخص است. شاگردانی که این عالم تربیت کرد، پرچمدار مبارزات سیاسی تاریخ‌سازی در خاورمیانه شدند؛ به‌عنوان نمونه میرزا محمدحسن شیرازی عهده‌دار زعامت دینی شیعیان شد وتوانست در برابر قرارداد استعماری عصر ناصرالدین شاه فتوای مهم تحریم تنباکو را صادر کند و مردم را به مقاومت فرابخواند. پیروزی میرزای شیرازی توانست راه را بر جنبش‌های بعدی فراهم کند و دیگر شاگردان شیخ انصاری در ربع نخست قرن چهاردهم هجری توانستند نخستین انقلاب ۱۰۰ ساله اخیر را در منطقه خاورمیانه رهبری کنند. مکتب علمی و فقهی او شاگردانی چون امام خمینی (ره) داشت که اولین حکومت دینی در دوران غیبت کبری را بنا کردند.
تاریخ جنگ‌های ایران و روس، حضور انگلستان، امپراتوری عثمانی و … از جمله موضوعاتی هستند که نویسنده در این رمان، به جز زندگی شیخ انصاری و تاریخ علمای شیعه به آن‌ها پرداخته است. زمان معاصر شیخ مرتضی انصاری، در دوره قاجار بوده است.

نویسنده در صفحه اول کتاب، پیش از شروع متن داستان آورده است: «نخل و نارنج» روایت شور و شوق شیخ اعظم، خاتم‌الفقها و المجتهدین، مرتضی انصاری است که همچنان به‌عنوان نگین درخشان علم و تقوا ستایش می‌شود. آنچه می‌خوانید، داستانی است که هرچند به قلم خیال نگاشته شده است، کوشش شده بر اسناد و واقعیت‌های تاریخی استوار باشد.
رمان «نخل و نارنج» در ۳۰ فصل نوشته شده است.

در قسمتی از این کتاب می‌خوانیم:
بازار نجف از هفت شاخه به حرم منتهی می‌شد و آن راهی که مرتضی می‌آمد از سمت شرق و در مقابل ایوان طلا به حرم می‌رسید. چند نفر با لباس‌های بلند عربی در حال بازگشت از نماز جماعت ظهر و عصر بودند. از اقامه نماز چیزی نگذشته بود و هنوز خادمان حرم درها را نبسته بودند. مرتضی نعلینش را بیرون حرم از پا درآورد و به سمت درگار چوبی رفت. نعلینی که به زردی می‌زد فرسوده‌تر از آن بود که کسی را به طمع بیندازد. درگاه را بوسید و گونه راستش را روی زمین گذاشت که ناگهان موجی از دلتنگی آمیخته با اشتیاق توفید و چشم‌ها را به اشک نشاند. دربرابر ایوان طلا ایستاد تا اذن دخول بخواند، ولی پیش از آن دوست داشت بار دیگر تمام زوایای حرم را با دقت ببیند و به خاطر بسپارد.

حرم با طلاکاری‌های جدید شاه قاجار و ضریح نقره‌ای که چندی پیش نصب کرده بودند، به کلی با گذشته‌اش فرق کرده بود. دو گلدسته در اطراف ایوان به‌تازگی به دستور فتحعلی‌شاه طلاکاری شده بودند و شبستان اصلی حرم با زیلوهایی با نقش چهارگوش و لوزی را از جلوی ایوان تا کنار ضریح مفروش شده بود.
حرم خالی از زائر و نمازگزار بود و جز گفت‌وگوی مبهم خادمان در شبستان‌های اطراف صدایی شنیده نمی‌شد. مرتضی با قدم‌های کوتاه خود را به ضریح رساند؛ دست‌هایش را در پنجره‌های نقره‌ای آن گره کرد و پیشانی را بر آن تکیه داد. آن رؤیای ملکوتی را به یاد آورد و تمام وجودش از خاطره شنیدن صدای امیرالمومنین مشتعل شد.

کتاب
سال نشر 1398
قطع رقعی
تعداد صفحات 230 صفحه
نوع جلد شومیز
نویسنده/ نویسندگان وحید یامین پور
ناشر کتاب جمکران
شابک 978-964-973-618-1
موضوع زندگینامه شیخ مرتضی انصاری

نوشتن نظر

توجه: HTML ترجمه نمي شود!

رتبه: بد خوب

کد را در کادر زير وارد کنيد:

پر فروش ترین ها
بیشترین بازدید
آخرین محصولات
ویژه ها